تجربه خواندن جامانده از پسر

تجربه خواندن بیست و پنجم
 
تحولات اجتماعی،‌ بسته به نوع و خواستگاه آنها،‌ می‌تواند زندگی افراد را دستخوش تحولات خوب و یا بد کند. در طول تاریخ مثالهای زیادی را می‌توان برای این مدعا پیدا کرد. یکی از بارزترین آنها که نتیجه‌های مثبت فراوانی دارد، پدیده انقلاب اسلامی و نقش رهبری حضرت امام خمینی قدس سره است. خواندن سرگذشت بسیاری از شهدا و نقش‌آفرینان انقلاب اسلامی،‌ این سئوال جدی را برای خواننده ایجاد می‌کند که اگر امام نبود امروز سرنوشت این افراد چه بود؟
خانم مرضیه نفری رمانی نوشته است که در آن داستان خانواده‌ای از هم متلاشی روایت می‌شود. پدر درگیر ماجراهای خود،‌ مادر پشیمان از راه طی‌شده و فرزندان گرفتار میان این تنش‌ها و سرگردان بین انتخاب پدر یا مادر. مقطع زمانی که نویسنده این داستان را روایت می‌کند،‌ هم‌زمان است با 15 خرداد. از قضا این خانواده پریشان هم در مرکز اتفاقات 15 خرداد یعنی پیشوا و ورامین زندگی می‌کنند. 
فرزند پسری که نویسنده آن را خلق کرده است، سهراب نام دارد؛ سهرابی که ما را به یاد داستان غم‌انگیز رستم و سهراب می‌اندازد. اما سالار – پدر سهراب – بر خلاف رستم،‌ این شانس را دارد که پایان قصه‌اش با درد و حسرت نباشد؛‌ هر چند که در طول داستان بسیار حسرت می‌خورد از راه طی‌شده زندگی و فاصله‌ای که بین او فرزندانش پدید آمده است. 
تلنگر قصه و بیداری سالار و آذر – مادر سهراب و همسر سالار – جایی است که سالار خود را میانه معرکه 15 خرداد می‌بیند. جایی که به وعده پول در کنار ماموران نظامی جلوی مردم می‌ایستد. اما ساعتی نمی‌گذرد که پیکر نیمه‌جان سهراب خود را پیدا می‌کند. 
سالار می‌فهمد از پسر جامانده است. چون سهراب او مدتی است که شیفته امام خمینی شده در قیامی که او رهبری می‌کند به سهم خود نقش‌آفرین است. 
بیداری سالار نقطه شروع تحول اوست. هرچند روایت داستان خانواده سالار یک رمان است،‌ اما در لابه‌لای خاطرات بعضی از شهدا می‌توان از همین جنس بیداری‌ها پیدا کرد. این نقش بزرگ انقلاب اسلامی است؛ انقلابی که احیاگر بود و امروز هم اگر به اندازه همان روزها به آرمانهایش توجه شود قدرت مسیحایی در زنده شدن روح انسانها دارد.

جامانده از پسر؛‌ پایان خوشِ داستان سهراب و پدر

سهراب ,سالار ,داستان ,خرداد ,انقلاب ,پیدا ,امام خمینی ,انقلاب اسلامی
مشخصات
آخرین جستجو ها